‌حسین زارع

دانش‌آموخته‌ی دکتری ریاضی کاربردی دانشگاه تربیت مدرس

‌حسین زارع

دانش‌آموخته‌ی دکتری ریاضی کاربردی دانشگاه تربیت مدرس

آخرین نظرات
  • ۶ آذر ۹۹، ۱۳:۰۰ - امیر حاتمی
    ممنون.

مرور برخی از مفاهیم جبرخطی عددی

يكشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

مطالب این پست می‌تواند برای یادآوری برخی مفاهیم جبرخطی عددی مفید واقع شود.

تعریف 1. یک میدان، مجموعه‌­ا­ی است مانند $\mathbb{F}$ همراه با دو عمل  \[+,\,\cdot :\mathbb{F}\times \mathbb{F}\to \mathbb{F}\] که در شرایط زیر صدق می­‌کنند:

الف) برای هر$x,y,z\in \,\mathbb{F}$ ، $x+(y+z)=(x+y)+z$  (خاصیت شرکت­‌پذیری جمع)؛

ب) عضو یکتای $0\in \,\mathbb{F}$ وجود دارد به­‌طوری­که برای هر $x\in \,\mathbb{F}$، \[x+0=0+x=x\] (عضو خنثی جمع)؛

ج) برای هر$x\in \,\mathbb{F}$ ، عضو یکتای $-x\in \,\mathbb{F}$ وجود دارد به­ طوری­که برای هر $x\in \,\mathbb{F}$، $x+(-x)=0$ (عضو قرینه نسبت به جمع)؛

د) برای هر$x,y\in \,\mathbb{F}$ ، $x+y=y+x$ (خاصیت جابجایی جمع)؛

هـ) برای هر $x,y\in \,\mathbb{F}$، $x\cdot y=y\cdot x$ (خاصیت جابجایی ضرب)؛

و) برای هر$x,y,z\in \,\mathbb{F}$ ، $x\cdot (y\cdot \,z)=(x\cdot y)\cdot z$ (خاصیت شرکت­‌پذیری ضرب)؛

ز) عضو یکتای $1\in \,\mathbb{F}$ وجود دارد به­‌طوری­که برای هر$x\in \,\mathbb{F}$ ،$1\cdot x=x$  (عضو خنثی ضرب)؛

ح) برای هر عضو ناصفر $x\in \,\mathbb{F}$، عضو یکتای ${{x}^{-1}}\,\in \,\mathbb{F}$ وجود دارد به­‌طوری­که $x\cdot {{x}^{-1}}=1$  (عضو وارون ضرب)؛

ط) برای هر $x,y,z\in \,\mathbb{F}$ ،$x\cdot (y+z)=x\cdot y+x\cdot z$  (خاصیت توزیع­‌پذیری ضرب نسبت به جمع).

اعضای یک میدان، معمولاً اسکالر نامیده می­‌شوند.

در تعریف فوق، ویژگی­های (الف)، (ب) و (ج) بیان می‌کنند که $(\mathbb{F},+)$ یک گروه است و درصورتی­‌که شرط (د) نیز برقرار باشد، $(\mathbb{F},+)$ یک گروه آبلی است. ویژگی­های (هـ)، (و)، (ز) و (ح) بیان می­‌کنند که $(\mathbb{F}-\left\{ 0 \right\},\cdot )$ نیز یک گروه آبلی است.

تعریف 2. یک فضای برداری روی میدان $\mathbb{F}$، مجموعه­‌ای است مانند $V$ به ترتیب همراه با دو عمل جمع و ضرب \[+:V\times V\to V\] و \[\cdot :\mathbb{F}\times V\to V\]به­‌طوری­که:

الف) $(V,+)$ یک گروه آبلی است؛

ب) برای هر دو اسکالر$\alpha ,\beta \in \,\mathbb{F}$  و هر بردار$v\in \,V$ ،$(\alpha \cdot \beta )\cdot v=\alpha \cdot (\beta \cdot v)$ ؛

ج) برای هر دو اسکالر $\alpha ,\beta \in \,\mathbb{F}$ و هر بردار $v\in \,V$،$(\alpha +\beta )\cdot v=\alpha \cdot v+\beta \cdot v$ ؛

د) برای هر اسکالر$\alpha \in \,\mathbb{F}$  و هر دو بردار$v,w\in \,V$ ، $\alpha \cdot (v+w)=\alpha \cdot v+\alpha \cdot w$؛

هـ) برای هر بردار $v\in \,V$ ،$1\cdot v=v$  (در اینجا $1\in \,\mathbb{F}$).

 یک فضای برداری معمولاً به­‌صورت\((V,\mathbb{F})\) یا فقط  $V$ نشان داده می­‌شود. اعضای یک فضای برداری، بردار نامیده می‌شوند.

تعریف 3. فرض کنید \((V,\mathbb{F})\) یک فضای برداری باشد و \(\varnothing \ne \,W\,\subseteq \,V\). در این­صورت \((W,\mathbb{F})\) را یک زیرفضای \((V,\mathbb{F})\) گوییم، هرگاه برای هر اسکالر $\alpha \in \mathbb{F}$  و دو بردار ${{w}_{1}},{{w}_{2}}\,\in \,W$، داشته باشیم$\alpha \cdot {{w}_{1}}+{{w}_{2}}\in W$ . زیرفضای $W$ از $V$ را با $W\le V$ نشان می‌دهیم.

تعریف 4. فرض کنید $S$ یک مجموعه از $m$ بردار در فضای برداری $V$ باشد. در این­صورت گوییم $S$ یک مجموعه­‌ی وابسته­‌ی خطی از بردارها است، اگر $k(\le m\,)$ عضو متمایز \({{v}_{1}},\,\,{{v}_{2}},\,\,...,\,\,{{v}_{k}}\) در $S$ و $k$ اسکالر \({{\alpha }_{1}},\,\,{{\alpha }_{2}},\,\,...,\,\,{{\alpha }_{k}}\) که همگی صفر نیستند، وجود داشته باشد به‌طوری­که:

${{\alpha }_{1}}{{v}_{1}}+{{\alpha }_{2}}{{v}_{2}}+...+{{\alpha }_{k}}{{v}_{k}}=0.$

هم­چنین گوییم $S$ یک مجموعه‌­ی مستقل خطی از بردارها است، اگر برای هر دسته‌ی $k(\le m\,)$ تایی از بردارهای متمایز \[{{v}_{1}},\,\,{{v}_{2}},\,\,...,\,\,{{v}_{k}}\] در $S$ و  $k$ اسکالر \[{{\alpha }_{1}},\,\,{{\alpha }_{2}},\,\,...,\,\,{{\alpha }_{k}}\] که

${{\alpha }_{1}}{{v}_{1}}+{{\alpha }_{2}}{{v}_{2}}+...+{{\alpha }_{k}}{{v}_{k}}=0,$

داشته باشیم ${{\alpha }_{1}}={{\alpha }_{2}}=...={{\alpha }_{k}}=0$.

تعریف 5. فرض کنید \((V,\mathbb{F})\) یک فضای برداری و \(S\,=\left\{ {{v}_{1}},\,\,{{v}_{2}},\,\,...,\,\,{{v}_{k}} \right\}\) که ${{v}_{i}}\in V$ برای \(i\,=1,\,2,\,\,...,\,k\). در این­صورت زیرفضای شامل تمام ترکیبات خطی اعضای S را زیرفضای تولیدشده توسط S نامیده و با \(Span(S)\) نشان می­‌دهیم.
به‌عبارت دیگر:

\[Span(S)=\left\{ v|v={{\alpha }_{1}}{{v}_{1}}+{{\alpha }_{2}}{{v}_{2}}+...+{{\alpha }_{k}}{{v}_{k}};\,\,{{\alpha }_{i}}\in \mathbb{F},\,\,{{v}_{i}}\in S \right\}.\]

قرارداد می‌کنیم که $Span(\varnothing )=\left\{ 0 \right\}$ .

تعریف 6. یک مجموعه از بردارها مانند  $S$ را یک پایه برای فضای برداری  $V$ گوییم، هرگاه:

الف)  $S$، مستقل خطی باشد؛

ب)\(Span(S)=\,V\) .

تعریف 7. اگر پایه­‌ی $S$ برای فضای برداری $V$ دارای $n$ عضو باشد، گوییم $V$ فضایی با بعد $n$ است و می­‌نویسیم $\dim(V)=n$ . درصورتی­که $\dim(V)<\infty $ ، فضا را با بعد متناهی و در غیر این­صورت فضا را با بعد نامتناهی گوییم.

تعریف 8. یک نرم برداری روی فضای \(V\)، تابعی است چون\(\left\| \,\cdot \, \right\|\,:{V}\,\to \mathbb{R}\)، به­‌طوری­که در شرایط زیر صدق کند:

الف) برای هر بردار $x\in {{\mathbb{R}}^{n}}$ ،$\left\| x \right\|\ge 0$ ؛

ب)$\left\| x \right\|=0$  اگر و تنها اگر $x=0$؛

ج) برای هر اسکالر $\alpha \in \mathbb{R}$ و بردار $x\in {{\mathbb{R}}^{n}}$، $\left\| \alpha x \right\|=\left| \alpha  \right|\left\| x \right\|$؛

د) برای هر دو بردار $x,y\in {{\mathbb{R}}^{n}}$،$\left\| x+y \right\|\le \left\| x \right\|+\left\| y \right\|$ . (نامساوی مثلث).

تعریف 9. برای هر بردار $x\in {{\mathbb{R}}^{n}}$ و هر $p\in \mathbb{N}$، نرم $p$ به­‌صورت زیر تعریف می‌­شود:

\[{{\left\| x \right\|}_{p}}={{\left( \sum\limits_{i=1}^{n}{{{\left| {{x}_{i}} \right|}^{p}}} \right)}^{\frac{1}{p}}};\]

به­‌ازای $p=2$، نرم فوق را نرم اقلیدسی گویند.

تعریف 10. نرم بی­نهایت یا نرم بیشینه را به‌صورت زیر تعریف می‌کنیم:

\[{{\left\| x \right\|}_{\infty }}\,=\underset{i}{\mathop{\max }}\,\,\left| {{x}_{i}} \right|.\]

تعریف 11. یک ضرب داخلی روی فضای برداری \({{\mathbb{R}}^{n}}\)، تابعی است که به‌­ازای هر زوج از بردارهای \(x,y\in {{\mathbb{R}}^{n}}\)، یک اسکالر حقیقی مانند $\left\langle x,y \right\rangle $ را نسبت دهد و در شرایط زیر صدق کند:

الف) $\left\langle x,x \right\rangle $  حقیقی باشد و $\left\langle x,x \right\rangle \ge 0$؛

ب) $\left\langle x,x \right\rangle =0$  اگر و تنها اگر $x=0$ ؛

ج) برای هر اسکالر $\alpha \in \mathbb{R}$،$\left\langle x,\alpha y \right\rangle =\alpha \left\langle x,y \right\rangle $ ؛

د) برای هر سه بردار $x,y,z\in {{\mathbb{R}}^{n}}$، $\left\langle x,y+z \right\rangle \le \left\langle x,y \right\rangle +\left\langle x,z \right\rangle $ (نامساوی مثلث)؛

هـ)$\left\langle y,x \right\rangle =\left\langle x,y \right\rangle $ .

تعریف 12. به تابع $\left\langle x,y \right\rangle ={{x}^{T}}y$ ، ضرب داخلی استاندارد در ${{\mathbb{R}}^{n}}$ گویند.

قضیه 1. (نامساوی کوشی-شوارتز) در فضای ${{\mathbb{R}}^{n}}$ با تعریف ضرب داخلی $\left\| \,\cdot \, \right\|=\sqrt{\left\langle \,\cdot \,\,,\,\,\cdot \, \right\rangle }$، برای هر دو بردار $x,y\in {{\mathbb{R}}^{n}}$ داریم:

$\left| \left\langle x,y \right\rangle\right|\le \left\| x \right\|\left\| y \right\|.$

تعریف 13. دو بردار $x,y\in {{\mathbb{R}}^{n}}$ را متعامد گوییم، هرگاه $\left\langle x,y \right\rangle =0$.

تعریف 14. مجموعه‌­ی $\left\{ {{u}_{1}},\,\,{{u}_{2}}\,,\,\,...,\,\,{{u}_{n}} \right\}$ را یکامتعامد گوییم، هرگاه برای هر \(i\,=1,\,2,\,\,...,\,n\)،

\[\left\langle {{u}_{i}},{{u}_{j}} \right\rangle =\left\{ \begin{matrix}   1, & i=j  \\  0, & i\ne j  \\\end{matrix} \right.\]

قضیه 2. هر مجموعه از بردارهای یکامتعامد، مستقل خطی­‌اند؛ به‌­علاوه هر مجموعه از بردارهای یکامتعامد از فضای ${{\mathbb{R}}^{n}}$ شامل $n$ بردار، یک پایه‌­ی یکامتعامد برای ${{\mathbb{R}}^{n}}$ تشکیل می‌دهند.

فرض کنید $B=\left\{ {{v}_{1}},\,\,{{v}_{2}}\,,\,\,...,\,\,{{v}_{m}} \right\}$  یک پایه برای یک زیرفضای $m$بعدی ${{\mathbb{R}}^{n}}$ باشد. با استفاده از الگوریتم زیر می­‌توان یک پایه­‌ی یکامتعامد ساخت.

الگوریتم 1. (فرایند متعامدسازی گرام-اشمیت)

1. قرار دهید ${{u}_{1}}=\frac{{{v}_{1}}}{\left\| {{v}_{1}} \right\|}$؛

2. برای \(k=2,\,\,\ldots ,\,\,m\)، دستورات زیر را انجام دهید:

1.2. قرار دهید ${{w}_{k}}\,={{x}_{k}}-\sum\nolimits_{i=1}^{k-1}{\left\langle {{u}_{i}},{{x}_{k}} \right\rangle }\,{{u}_{i}}$؛

2.2. قرار دهید ${{u}_{k}}=\frac{{{w}_{k}}}{\left\| {{w}_{k}} \right\|}$؛

3. پایان.

تعریف 15. مجموعه‌­ی تمام ماتریس­‌های $m\times n$ حقیقی را با ${{\mathbb{R}}^{m\times n}}$ نشان­ می­‌دهیم.

تعریف 16. به تعداد سطرها یا ستون­های مستقل خطی $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$، رتبه­‌ی ماتریس $A$ گوییم و با $Rank(A)$ نشان می‌دهیم.

قضیه 3. رتبه­‌ی ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$ برابر با بعد بزرگترین زیرماتریس مربعی A با دترمینان ناصفر است.

تعریف 17. فرض کنید $A=({{a}_{ij}})\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$ . ترانهادهی ماتریس A که با \({{A}^{T}}\) نشان می‌دهیم، ماتریسی است متعلق به \({{\mathbb{R}}^{n\times m}}\) که ستون $i$ ام آن، سطر $i$ ام ماتریس A است؛ به­‌عبارت دیگر:

${{({{A}^{T}})}_{ij}}={{a}_{ji}}.$

تعریف 18. ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ را

الف) قطری ­گوییم، هرگاه${{a}_{ij}}\,=0$  به‌­ازای هر$i\ne j$ . یک ماتریس قطری را معمولاً با$\textrm{diag}_{n}({{a}_{11}},\,\,{{a}_{22}},\,\,...,\,\,{{a}_{nn}})$ نشان می­‌دهیم؛

ب) همانی ­گوییم، هرگاه $A=\textrm{diag}_{n}(1,1,...,1)$ . یک ماتریس همانی معمولاً با $I$ یا ${{I}_{n}}$ نشان می‌دهیم؛

ج) بالامثلثی ­گوییم، هرگاه ${{a}_{ij}}\,=0$  به­‌ازای هر $i>j$؛

د) پایین‌­مثلثی ­­گوییم، هرگاه ${{a}_{ij}}\,=0$  به­‌ازای هر $i<j$؛

هـ) متقارن گوییم، هرگاه ${{A}^{T}}\,=A$ و پادمتقارن گوییم، هرگاه ${{A}^{T}}\,=-A$؛

و) متعامد گوییم، هرگاه $A{{A}^{T}}\,={{A}^{T}}A=I$.

تعریف 19. دترمینان ماتریس $A=({{a}_{ij}})\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$، به­‌صورت زیر تعریف می­‌شود:$$\det (A)=\left\{\begin{matrix}   {{a}_{11}}, & n=1,\\\sum\nolimits_{j=1}^{n}{{{(-1)}^{i+j}}{{a}_{ij}}\,{{\Delta }_{ij}},} & n>1.  \\\end{matrix} \right.$$

که در آن \({{\Delta }_{ij}}\)، دترمینان ماتریسی است که از حذف سطر $i$ ام و ستون $j$ ام ماتریس $A$ به­‌دست می‌آید. رابطه‌­ی فوق به بسط لاپلاس معروف است.

لم 1. اگر $A$ ماتریسی متعامد باشد، آن‌گاه $\det (A)=\pm 1$ .

تعریف 20. ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ را وارون­‌پذیر گوییم، هرگاه ماتریسی مانند $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ موجود باشد به‌طوریکه $AB=BA=I$ وارون A را با ${{A}^{-1}}$ نشان می­دهیم.

شرط لازم و کافی برای وارون‌پذیری $A$ آن است که \(det(A)\ne 0\). اگر $A$ وارون‌­پذیر باشد، آنگاه ${{A}^{-1}}\,=\frac{adj(A)}{\det (A)}$؛ که در آن $adj(A)$، ترانهاده‌ی ماتریس همسازه‌ها است . در ماتریس همسازه‌ها درایه‌­ی \((i,j)\) ام، دترمینان ماتریسی است که از حذف سطر $i$ ام و ستون $j$ ام ماتریس $A$ به­‌دست می‌آید.

قضیه 4. فرض کنید$A,B\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ ، ماتریس­هایی وارون­‌پذیر باشند. در این­صورت:

الف) $\det ({{A}^{-1}})=\frac{1}{\det (A)}$؛

ب) ${{A}^{-1}}$نیز وارون­پذیر است و ${{({{A}^{-1}})}^{-1}}=A$ ؛

ج) AB نیز وارون­پذیر است و ${{(AB)}^{-1}}={{B}^{-1}}{{A}^{-1}}$؛

د) ${{A}^{T}}$ نیز وارون­پذیر است و ${{({{A}^{T}})}^{-1}}={{({{A}^{-1}})}^{T}}$؛

هـ) اگر $A$ یک ماتریس بالا (پایین) مثلثی باشد، ${{A}^{-1}}$ نیز یک ماتریس بالا (پایین) مثلثی است.

تعریف 21. ماتریس$P=({{p}_{ij}})\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$  را یک ماتریس جایگشت گوییم، هرگاه از جابجایی سطرها یا ستون‌های ماتریس همانی پدید آمده باشد.

قضیه 5. هر ماتریس جایگشت متعامد است و${{P}^{-1}}\,={{P}^{T}}$ .

تعریف 22. فرض کنید $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$. گوییم $\lambda $ یک مقدار ویژه‌­ی متناظر با بردار ویژه‌ی $x\ne 0$ برای ماتریس $A$ است، هرگاه \[Ax=\lambda x\] $(\lambda ,x)$ را یک زوج ویژه‌ی $A$ گوییم.

تعریف 23. به بزرگ­ترین مقدار ویژه­‌ی ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ از نظر قدرمطلق، شعاع طیفی $A$ گوییم و آن را با $\rho (A)$ نشان می­‌دهیم. به‌­عبارت دیگر:

\[\rho (A)\,=\left\{ \left. \max \left| \lambda  \right|\, \right|\,\exists \,x\ne 0,\,\,Ax=\lambda x \right\}.\]

لم 2. اگر $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ یک ماتریس متقارن باشد،${{\left\| A \right\|}_{2}}=\rho (A)$ .

قضیه 6. ماتریس $A\,\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ را در نظر بگیرید. در این‌­صورت:

الف) اگر $A$ یک ماتریس قطری، پایین­‌مثلثی یا بالامثلثی باشد، مقادیر ویژه­‌ی $A$، درایه­‌های روی قطر اصلی آن هستند؛

ب) ماتریس­های $A$ و ${{A}^{T}}$، مقادیر ویژه­‌ی یکسانی دارند؛

ج) اگر $A$ متقارن باشد، مقادیر ویژه­‌ی آن حقیقی­‌اند؛

د) اگر $\lambda $ یک مقدار ویژه­‌ی ماتریس $A$ باشد، $\mu -\lambda $ یک مقدار ویژه­‌ی ماتریس $\mu I-A$ است.

تعریف 24. ماتریس متقارن $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ را معین مثبت گویند، هرگاه:

$\forall \,0\ne x\in {{\mathbb{R}}^{n}}\,:\,\,\,\,\,\,{{x}^{T}}Ax> 0;$

چنانچه به ازای هر $x\in {\mathbb{R}}^{n}$ داشته باشیم ${{x}^{T}}Ax\ge 0$، آنگاه $A$ نیمه معین مثبت نامیده می‌شود.

قضیه 7. فرض کنید $\,A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$یک ماتریس متقارن باشد. $A$ (نیمه) معین مثبت است، اگر و تنها اگر تمام مقادیر ویژه­‌ی آن (نامنفی) مثبت باشد.

قضیه 8. اگر $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ ماتریسی معین مثبت باشد، آن‌گاه:

الف) دترمینان $A$ مثبت است؛

ب) \({{A}^{-1}}\) موجود و معین مثبت است؛

ج) درایه‌­های روی قطر اصلی $A$، مثبت­‌اند.

تعریف 25. فرض کنید$A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ یک ماتریس نامنفرد باشد. تجزیه‌ی ماتریس $A$ به­‌صورت \(A=LU\) که L یک ماتریس پایین‌­مثلثی با درایه‌های قطری یک و $U$ یک ماتریس بالامثلثی با درایه­‌های قطری ناصفر است را تجزیه‌ی $LU$ی ماتریس $A$ گوییم.

قضیه 9. هر یک از گزاره­‌های زیر معادل است با این­که ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$، نامنفرد و دارای تجزیه‌ی $LU$ است.

الف) هیچ درایه­‌ی محوری صفر در طول فرآیند تجزیه‌ی $LU$ با استفاده از عمل سطری مقدماتیِ افزودن مضربی از یک سطر به سطر دیگر ظاهر نشود؛

ب) تمام زیرماتریس­های اصلی پیشرو $A$، نامنفرد باشند.

در صورتی­که باتوجه به قسمت (الف) قضیه­‌ی قبل، درایه­‌ی محوری صفر ظاهر شود، دیگر تجزیه‌ی $LU$ ماتریس $A$ موجود نیست؛ اما ماتریس جایگشتی­‌ای چون $P$ موجود است که $PA$ به­‌صورت $PA=LU$ قابل تجزیه است.

قضیه 10. اگر $A$ معکوس­‌پذیر باشد، ماتریس جایگشتی‌­ای چون $P$ موجود است که $PA$ قابل تجزیه به­‌صورت $PA=LU$ است.

قضیه 11. فرض کنید $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ یک ماتریس متقارن باشد که تجزیه‌ی $LU$ ی آن به‌صورت\[A\,=LU\]است؛ در این‌صورت $A$ را می‌­توان به­‌صورت$A=LD{{L}^{T}}$ تجزیه کرد که $L$ یک ماتریس پایین­‌مثلثی با درایه‌­های قطری یک و $D$ یک ماتریس قطری است. درصورتی‌­که تجزیه‌ی $LU$ ی $A$ موجود نباشد، ماتریس جایگشتی‌­ای چون $P$ موجود است که $PA{{P}^{T}}$ به‌­صورت $PA{{P}^{T}}=LD{{L}^{T}}$ قابل تجزیه است.

قضیه 12. ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ را می‌توان به­‌صورت منحصر به‌فرد$\,A=L{{L}^{T}}$ تجزیه کرد، اگر و تنها اگر A ماتریسی معین مثبت باشد. در اینجا$L=({{l}_{ij}})\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ ، یک ماتریس پایین‌مثلثی است که ${{l}_{ii}}>0$، \(i\,=1,\,2,\,\,...,\,n\). این تجزیه را تجزیه‌ی چولسکی گوییم.

تعریف 26. فرض کنید $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$ یک ماتریس متقارن باشد. تجزیه‌ی ماتریس $A$ به­‌صورت$\,A=Q\Lambda {{Q}^{T}}$که در آن \[\Lambda =dia{{g}_{n}}({{\lambda }_{1}},\,\,{{\lambda }_{2}},\,\,...\,\,,\,\,{{\lambda }_{n}})\] و \[{{\lambda }_{1}},\,\,{{\lambda }_{2}},\,\,...\,\,,{{\lambda }_{n}}\] مقادیر ویژه­‌ی $A$ و ماتریس $Q$ متعامد است را تجزیه‌ی طیفی ماتریس $A$ گوییم.

تعریف 27. یک نرم ماتریسی روی فضای \({{\mathbb{R}}^{m\times n}}\)، تابع \(\left\| \,\cdot \, \right\|\,:{{\mathbb{R}}^{m\times n}}\,\to \mathbb{R}\) ، است به‌طوری­که در شرایط زیر صدق کند:

الف) برای هر ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$ ،$\left\| A \right\|\ge 0$ ؛

ب) $\left\| A \right\|=0$  اگر و تنها اگر $A={{O}_{m\times n}}$ (${{O}_{m\times n}}$، ماتریسی متعلق به \({{\mathbb{R}}^{m\times n}}\) با درایه­‌های صفر است)؛

ج) برای هر اسکالر $\alpha \in \mathbb{R}$ و هر ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$،$\left\| \alpha A \right\|=\left| \alpha  \right|\left\| A \right\|$ ؛

د) برای هر دو ماتریس $A,B\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$، $\left\| A+B \right\|\le \left\| A \right\|+\left\| B \right\|$ (نامساوی مثلث).

تعریف 28. (نرم طبیعی ماتریس) فرض کنید\(\left\| \,\cdot \, \right\|\)  یک نرم برداری روی \({{\mathbb{R}}^{n}}\) باشد و $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$. در این­صورت نرم طبیعی متناظر با این نرم برداری به­‌صورت زیر تعریف می­‌شود:

\[\left\| A \right\|=\underset{\left\| x \right\|=1}{\mathop{\max }}\,\left\| Ax \right\|.\]

قضیه 13. اگر \(\left\| \,\cdot \, \right\|\) یک نرم برداری روی \({{\mathbb{R}}^{n}}\) باشد و $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$، آنگاه:

\[~\left\| A \right\|=\underset{x\ne \,0}{\mathop{\max }}\,\frac{\left\| Ax \right\|}{\left\| x \right\|}.\]

اگر $I$ ماتریس همانی باشد، آنگاه برای هر نرم طبیعی، داریم \(\left\| I \right\|=1\) .

لم 3. اگر $Q$ یک ماتریس متعامد باشد، آنگاه برای هر نرم طبیعی، داریم \(\left\| Q \right\|= 1\) .

قضیه 14. فرض کنید $A\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$. اگر \({{\left\| \,\cdot \, \right\|}_{2}}\)، نرم طبیعی تولیدشده توسط نرم برداری اقلیدسی باشد، آنگاه \[{{\left\| A \right\|}_{2}}\,=\sqrt{\rho ({{A}^{T}}A)}\]

تعریف 29. نرم فروبنیوس هر ماتریس $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$، به‌­صورت زیر تعریف می‌­شود:

\[{{\left\| A \right\|}_{F}}=\sqrt{\sum\limits_{i=1}^{n}{\sum\limits_{j=1}^{n}{a_{ij}^{2}}}}\,=\sqrt{\textrm{trace}({{A}^{T}}A)}.\]

فرض کنید $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$. ماتریس$\,B={{A}^{T}}A\,$را در نظر بگیرید. این ماتریس نیمه­‌معین مثبت است؛ زیرا اولاً متقارن است و ثانیاً برای هر بردار $0\ne x\in {{\mathbb{R}}^{n}}$ داریم

${{x}^{T}}Bx={{x}^{T}}{{A}^{T}}Ax={{(Ax)}^{T}}Ax=\left\| Ax \right\|_{2}^{2}\ge 0;$

بنابراین مقادیر ویژه­‌ی آن نامنفی­‌اند.

تعریف 30. فرض کنید ${{\lambda }_{1}}\ge {{\lambda }_{2}}\ge \,\,...\,\,\ge {{\lambda }_{n}}\ge 0$ مقادیر ویژه­‌ی$B={{A}^{T}}A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}$ باشند. قرار می­‌دهیم

${{\sigma }_{i}}=\sqrt{{{\lambda }_{i}}},\,\,\,\,\,\,\,i=1,\,\,2,\,\,...,\,\,n.$

در این­‌صورت به ${{\sigma }_{i}}$ها مقادیر تکین ماتریس $A$ گوییم.

تعریف 31. برای ماتریس نامنفرد $A$، عدد شرطی متناظر با نرم طبیعی را با $\textrm{cond}(A)$ نشان داده و به‌­صورت زیر تعریف می­‌کنیم:

\[\textrm{cond}(A)=\left\| A \right\|\left\| {{A}^{-1}} \right\|=\frac{{{\sigma }_{max}}(A)}{ {{\sigma }_{min}}(A) }.\]که در آن $\sigma_{max}(A)$ و $\sigma_{min}(A)$ ، به‌ترتیب بزرگ‌ترین و کوچک‌ترین مقدار تکین $A$ هستند.

قضیه 15. عدد شرطی یک ماتریس نامنفرد، حداقل یک است.

تعریف 32. اگر\(\textrm{cond}(A)\gg 1\,\) ماتریس $A$ را بدوضع گوییم.

قضیه 16. تجزیه­‌ی مقدار تکین. فرض کنید $A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}\,$. در این­‌صورت

الف) ماتریس­‌های متعامدی چون$\,U\in {{\mathbb{R}}^{m\times m}}$و$\,V\in {{\mathbb{R}}^{n\times n}}$وجود دارند به­‌طوری­که \({{U}^{T}}AV=\text{ }\!\!\Sigma\!\!\text{ }\,\) که در آن $\,\text{ }\!\!\Sigma\!\!\text{ }\,$ یک ماتریس متعلق به ${{\mathbb{R}}^{m\times n}}$ به­‌صورت زیر است $$\text{ }\Sigma \text{ }=\left( \begin{matrix} D & 0 \\ 0 & 0 \\\end{matrix} \right),D=\textrm{diag}_r ({{\sigma }_{1}},{{\sigma }_{2}},...,{{\sigma }_{r}}),{{\sigma }_{1}}\ge{{\sigma }_{2}}\ge ...\ge {{\sigma }_{r}}> 0$$ در اینجا،${{\sigma }_{1}}\,$،${{\sigma }_{2}}\,$، ... و${{\sigma }_{r}}\,$، مقادیر تکین ناصفر ماتریس $A$ هستند و $r$، رتبه­‌ی ماتریس $A$ است. تجزیه­‌ی ماتریس $A$ به­‌صورت\[A=U\,\text{ }\!\!\Sigma\!\!\text{ }\,{{V}^{T}}\] را تجزیه­‌ی مقدار تکین ماتریس $A$ گوییم.

ب) مقادیر تکین ناصفر${{A}^{T}}$ نیز دقیقاً اعداد${{\sigma }_{1}}\,$،${{\sigma }_{2}}\,$، ... و${{\sigma }_{r}}\,$ هستند.

مثال. تجزیه­‌ی مقدار تکین ماتریس

$A=\left( \begin{matrix}1 \\ 0 \\1 \\\end{matrix}\,\,\,\,\,\,\begin{matrix} 1 \\1\\ 0\\\end{matrix} \right),$

به­‌صورت

\[V=\left( \begin{matrix} \tfrac{\sqrt{2}}{2} & \tfrac{\sqrt{2}}{2} \\ \tfrac{\sqrt{2}}{2} & \tfrac{\sqrt{2}}{2} \\\end{matrix} \right),\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\text{ }\!\!\Sigma\!\!\text{ }=\left( \begin{matrix} \sqrt{3} \\ 0 \\ 0 \\\end{matrix}\,\,\,\,\,\begin{matrix} 0 \\ 1 \\ 0 \\\end{matrix} \right),\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,U=\left( \begin{matrix} \tfrac{\sqrt{6}}{3} & 0 & \,\tfrac{\sqrt{3}}{3} \\ \tfrac{\sqrt{6}}{6} & -\tfrac{\sqrt{2}}{2} & -\tfrac{\sqrt{3}}{3} \\\tfrac{\sqrt{6}}{6} & \,\,\tfrac{\sqrt{2}}{2} & -\tfrac{\sqrt{3}}{3}\\\end{matrix} \right),\]

است. در این­صورت $U$ و $V$ متعامدند و\(A=U\,\text{ }\!\!\Sigma\!\!\text{ }\,{{V}^{T}}\).

نتیجه. فرض کنید$A\in {{\mathbb{R}}^{m\times n}}\,$ و\(A=U\,\text{ }\!\!\Sigma\!\!\text{ }\,{{V}^{T}}\)، تجزیه­‌ی مقدار تکین ماتریس $A$ باشد. در این­صورت

الف) ستون­‌های  $U$، بردارهای ویژه­‌ی ماتریس${{A}^{T}}A\,$ متناظر با مقادیر ویژه­‌ی ${{\lambda }_{1}}\,={{\sigma }_{1}}^{2}$،${{\lambda }_{2}}\,={{\sigma }_{2}}^{2}$، ... ،${{\lambda }_{r}}\,={{\sigma }_{r}}^{2}$،${{\lambda }_{r+1}}\,=0\,$، ... و${{\lambda }_{m}}\,=0\,$ است.

ب) ستون­‌های $V$، بردارهای ویژه­‌ی ماتریس${{A}^{T}}A\,$ متناظر با مقادیر ویژه­‌ی ${{\lambda }_{1}}\,={{\sigma }_{1}}^{2}$،${{\lambda }_{2}}\,={{\sigma }_{2}}^{2}$، ... ،${{\lambda }_{r}}\,={{\sigma }_{r}}^{2}$،${{\lambda }_{r+1}}\,=0\,$، ... و${{\lambda }_{n}}\,=0\,$ است.

ج) مجموعه­‌ی بردارهای \(\left\{ {{u}_{1}},\,\,{{u}_{2}},\,\,...,\,\,{{u}_{r}} \right\}\)، یک پایه­‌ی یکامتعامد برای فضای برد $A$ است.

د) مجموعه‌­ی بردارهای \(\left\{ {{v}_{r+1}},\,\,{{v}_{r+2}},\,\,...,\,\,{{v}_{n}} \right\}\)، یک پایه­‌ی یکامتعامد برای فضای پوچ $A$ است.

هـ)\(\left\| A \right\|_{F}^{2}=\sum\nolimits_{i=1}^{r}{{{\sigma }_{i}}^{2}}\).

موافقين ۱ مخالفين ۰ ۹۴/۰۸/۱۰
حسین زارع

نظرات (۲)

با سلام.
با تشکر از شما بابت مطالب مفیدتون.
پاسخ:
سلام.
ممنون که نظر دادید.

سلام. بسیار عالی بود، خلاصه، مفید. اگر نرم توابع برداری هم اضافه می‌کردید بهتر بود.

پاسخ:
سلام. ممنون از اینکه نظر دادید. موضوعی که عنوان کردید بیشتر مرتبط با آنالیز تابعی است تا جبر خطی عددی. اگرچه می‌توان با ایده گرفتن از نرم بردارها، روابطی برای نرم‌های مختلف یک تابع برداری به دست آورد. مثلاً با فرض اینکه $\Omega \subseteq \mathbb{R}$ و $f_i \in L^p(\Omega)$ برای $i=1,\dots,k$، می‌توان نوشت:$$\lVert \left(f_1(x),\dots,f_k(x)\right)\rVert_p=\left(\sum_{i=1}^k \lVert f_i(x)\rVert_{L^p}^p\right) ^{1/p}=\left(\sum_{i=1}^k\int_\Omega  \lvert f_i(x)\rvert^p \,dx\right)^{1/p}$$

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی